یکی از دوستان برایم تعریف می کرد... میگفت: در یکی از سفرهایم به یک سیرک رفتم...
در حالی که نمایش آنان را تماشا میکردم زنی وارد صحنه شد و با توانایی عجیبی بر روی طناب راه رفت سپس به روی دیواری پرید و طوری بر آن بالا رفت که انگار مگس است! مردم از دیدن کار او بسیار تعجب کردند...
با خود گفتم ممکن نیست کارهایی که او میکند صرفا حرکات آکروباتیک باشد... درست است من گناهکارم اما موحد هستم و چنین چیزی را نمیپسندم... در حیرت بودم که چه کنم؟
تا اینکه یادم آمد در یکی از خطبههای جمعه که دربارهی جادو و جادوگران بود، خطیب میگفت جادوگران از شیاطین کمک میگیرند و شیاطین با ذکر خداوند نیرنگشان باطل میشود و قدرت خود را از دست میدهند...
از صندلی خودم بلند شدم و به سمت سکو رفتم... مردم که شگفتزده بودند دست میزدند و فکر میکردند من از شدت هیجان دارم به او نزدیک میشوم...
وقتی به سکو رسیدم و به او نزدیک شدم نگاهم را به او دوختم و شروع به خواندن آیة الکرسی کردم: اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ
ناگهان آن زن شروع به لرزیدن کرد... به خدا قسم هنوز آیه را به پایان نرسانده بودم که به زمین افتاد و حالت تشنج به او دست داد... مردم ترسیدند و از جاهای خود بلند شدند و او را به بیمارستان بردند...
راست میگوید خداوند عزوجل که:
إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا[1]
«همانا نیرنگ شیطان ضعیف است».