عربي
english
استفاده از تعطیلات

لازم است جوانان بدانند که زندگی جز نفس هایی قابل شمردن نیست، همراه با آرزوهایی که اگر مشخص نشود از بین می رود، و زمان چون شمشیری بران است که اگر قطعش نکنی، تو را قطع می کند، بلکه وقت همان زندگی است، بسیار این ضرب المثل دنیوی مشهور را شنیده ایم که" وقت طلاست" اما در حقیقت کسانی که چنین می پندارند، زیان دیده و شکست خورده هستند!

 

چرا که وقت از طلا نیز با ارزش تر است و با ارزش تر از هر گوهر گرانبها و یا سنگ های قیمتی است، و انسان وقتش را فدای امور با ارزش می کند، چرا که وقت زندگی و عمر اوست، اما چه کسی در عمر و زندگی اش کوتاهی می کند؟!

بزرگترین نشانه ی خشم گرفتن الله بر بنده این است که بنده وقتش را تباه می کند، و در عنفوان جوانی به کارهای پوچ و بیهوده و سرگرمی های فرودست  مشغول می شود....

آنچه امروز جوانان ما با وجود تندرستی بدان مبتلا شده اند خوابیدن تا چاشتگاه و یا تا بعد از آن می باشد، خورشید بر آنان می تابد و در وسط آسمان قرار می گیرد، ولی آنها در خواب عمیقی فرو رفته اند، و شیطان در گوششان ادرار کرده است، وقتی از خواب بر می خیزد توانش را از دست داده و به سختی گام بر می دارد، روحیه اش متلاشی است و کسالت از وجودش می بارد!!!

این در حالی است که خورشید در جای دیگر بر عده ای از مسلمانان می تابد که سختی کسب روزی را متحمل می شوند، و به امور زندگی خویش می اندیشند، چرا که می دانند که سنت الهی بر این است که" هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت."

آیا سزاوار است امتی که برای رهبری کل گیتی آفریده شده و برای اینکه گواهی بر مردم باشد تا در روز رستاخیز پاسخگوی پروردگارشان باشند چنین باشند؟! آیا سزاوار است امتی که افتخار حمل بزرگترین پیام الهی! و سنگین ترین امانت است ، و بالاترین وظیفه  و مسئولیت به او واگذار شده اینگونه باشد؟!

ای جوانان:

آیا شما فرزندان انسانهایی نیستید که برای وقتشان بیش از درهم و دینار ارزش قائل بودند؟، ابن مسعود رضی الله عنه می فرمایند: (  از هیچ چیزی پشیمان نشدم مگر از روزی که خورشیدش غروب می کند، از عمرم کاسته می شود ولی به نیکی هایم افزوده نمی گردد)

و از عامر بن عبدقیس یکی از پارسایان تابعین نقل شده است که شخصی به او گفت: با من سخن بگو، عامر بن عبدقیس خطاب به او فرمود: خورشید را نگه دار!!!

یعنی خورشید را نگه دار و از حرکتش باز دار تا با تو سخن گویم، چرا که زمانه همیشه می گذرد....

و امام ابویوسف یعقوب بن ابراهیم در لحظات اخیر عمر مبارکشان با فقهایی که به عیادتش آمده بودند پیرامون برخی مسائل فقهی مناقشه می کند، به امید اینکه دیگران بهره ای از آن ببرند و حتی لحظات اخیر زندگی اش جز با علم و دانش و معرفت سپری نشود....

 گذشتگان و پیشینیان ما با زمانه مسابقه می دادند، و فرصت ها را غنیمت می شمردند، و بر حذر بودند تا مبادا وقتشان بیهوده هدر شود....

برای درک ارزش زمانه کافیست دمی به فتوحات اسلامی بنگری، که اسبان جنگی مسلمان با غبارپایشان چگونه وحشت در دل دشمن می افکندند، جدا از برداشتن گامهای تربیتی، و آماده سازی نسلی جدید، جدا از دوراندیشی آنان در تألیف و ابتکار، آری اینگونه بود حالشان وقتی که ارزش وقت را دانستند، و این بود دستاوردشان وقتی که اندیشه هایشان گسترش یافت و خردهایشان پخته تر شد...

و اگر پیشینیان ما چنین بودند، بر ما لازم است به آنها تأسی جسته و هر دقیقه و ثانیه از عمرمان را برای رسیدن  و نزدیکی به الله غنیمت بشمریم، و با تربیت خود برای رسیدن به بهشت با یکدیگر مسابقه دهیم، و دیگران را نیز بر این اساس تربیت کنیم تا بی اندازه به جامعه نفع برسانند..

در پایان:

کسی که یک روزش را در غیر حق سپری کند، و فریضه ای در آن ادا نکند، و دانشی کسب ننماید، و یا کار شایسته ای انجام ندهد روزش را تباه کرده و در حق خویش ستم روا داشته است.....

از الله می خواهم که در اوقات ما  و عمرمان برکت بیندازد، و او بر این امر تواناست و امید است که دعایمان را بپذیرد...

و سلام و درود الله بر محمد و خاندان و یاران پاکش باد..