بقلم: دکتر محمد العریفی
برخی از دختران با وابسته شدن به ترانههای عاشقانه و فحشا توسط شیطان به راه رذیلت کشیده میشوند... خداوند متعال میفرماید:
{وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ } [لقمان: 6]
«برخی از مردم کسانیاند که سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] از راه الله گمراه کنند»...
و در صحیح آمده که رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: «بیشک از امت من کسانی خواهند بود که زنا و ابریشم و خمر و آلات موسیقی را حلال خواهند شمرد»...
و نزد ترمذی روایت است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: «در این امت خسف (به زمین فرو رفتن) و قذف (سنگباران) و مسخ (تغییر خلقت) رخ خواهد داد، و آن هنگامی است که خمر بنوشند و زنان آوازهخوان برگیرند و بر آلات موسیقی بنوازند»...
علما صراحتا بر تحریم آلات لهو و لعب حکم نمودهاند و بدتر هنگامی است که همراه با ترانه و اشعار حاوی عشق و دلدادگی و وصف زیبایی زنان باشد...
بلکه موسیقی مِزمار شیطان است که یارانش را با آن به سوی خود میکشاند... خداوند متعال میفرماید:
{وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ } [الإسراء: 64]
«و هر کس از آنان را که توانستی با آوای خود تحریک کن و با سواران و پیادگانت بر آنان بتاز»
ابن مسعود ـ رضی الله عنه ـ میگوید: «زنا رقیهی شیطان است» یعنی راه و وسیلهی آن...
عجیب است... ابن مسعود زمانی این سخن را گفته که ترانهها را کنیزکان میخواندند... آن هم با دف و شعر فصیح!
اگر ابن مسعود دوران ما را میدید چه میگفت که نواها گوناگون شده و یاران شیطان بسیار شدهاند و ترانهها همه جا هستند... در اتوموبیلها و هواپیماها و در خشکی و دریا...
حتی موسیقی به ساعتها و زنگها و اسباب بازی کودکان و کامپیوترها و گوشیهای همراه نیز وارد شده... موسیقی راهی است برای گسترش فحشا و تحریک غرایز... ترانهای نیست مگر آنکه سخنش عشق است و دلدادگی و سرگشتگی!
آیا تا به حال شنیدهای که ترانهخوانی نسبت به زنا هشدار دهد و به فرو هِشتن چشم امر کند؟
یا شنیدهای که ترانهای در حفظ ناموس مسلمانان و تشویق به روزه و نماز شب بخوانند؟
هرگز!
* * *
بیشتر آنان به عشق حرام و تعلق قلب به غیر خدا فرا میخوانند... و شاید کار به مصیبتی بزرگتر بکشد و آن وابستگی دختر به دختری مانند خود و شیفتگیاش به اوست...
دوستش میدارد نه برای اینکه نماز شب میخواند و روزه میگیرد... نه، بلکه برای زیبایی چهرهاش و لبخند ملیحش! از حرکات او خوشش میآید و خندههایش او را به آتش میکشد!
تبسمش او را به فتنه میاندازد و از همنشینی او انس میگیرد...
و از همهی کارهای او خوشش میآید حتی اگر زشت باشد...
بعضی از دخترها نسبت به چنین دلدادگی و رابطهای سهلانگاری میکنند و یا شاید حرکاتی از خود نشان دهند که خواهان چنین رابطهای هستند...
چه بسیار هستند از این دختران که حرکتها و خندههایشان دارای نوعی ناز و غمزه است... حتی طرز حرف زدن و راه رفتنشان... علاوه بر پوشیدن لباسهای تنگ و ناز و عشوه و دست کشیدنهای گاه و بیگاه و بوسه و رد و بدل کردن نامههای عاشقانه و هدایای شیطانی...
گاه چنین مظاهری را میتوان در مداس و دانشگاهها دید... اما چرا برخی از دختران چنین رفتاری از خود نشان میدهند؟ به سبب دلدادگی و عشق...
خواهرم... شماره تلفنها و نامههایی را که داری پاره کن و عکسها و سیدیها و فیلمها را دور بریز... ثابت کن که محبت خداوند برایت بزرگتر از هر عشق دیگری است... ثابت کن که طاعت خداوند را بر طاعت نفس و شیطان مقدم میداری...
چه بی بهره و ناکام است آن دختری که از شنیدن سورهها و آیات رویگردانی میکند و گوش به موسیقی و ترانهها میسپارد و خود را در معرض عذاب خدا قرار میدهد و خود را از شنیدن ترانههای بهشتی محروم میکند...
سبحان الله... عجیب است! آیا شنیدن قرآن برایت کافی نبود که آن را رها کردی و در پی ترانهها افتادی؟
محمد بن مکندر میگوید: روز قیامت ندا دهندهای ندا میزند: کجایند کسانی که گوشهای خود را از مجالس لهو و مزامیر شیطان، پاک میداشتند؟! آنان را در ریاض مسک ساکن کنید... سپس خداوند به فرشتگانش میفرماید: بزرگداشت و ستایش مرا به آنان بشنوانید...
شهر بن حوشب میگوید: الله متعال خطاب به فرشتگانش میفرماید:
بندگان من در دنیا صدای خوش را دوست داشتند اما آن را برای من ترک میکردند... پس [ترانههای خود را] به گوش بندگان من برسانید... آنگاه صدای تسبیح و تکبیری به گوش آنان میرسانند که مانند آن را هرگز نشنیدهاند...