عربي
english
خاطرات
ويدئوها
سلف صالح
خطبه ها
متن خطبه ها
سفرنامه
بروشورها
کلیپ های مؤثر
ارتباط با دكتر
ارتباط با ما
پیامهای شما
لینک به ما
ارتباط با ما
اردن
زیارت از خانواده و عزیزان و کودکان سوری ام، در شهر النشامی اردن، بارالها: مجاهدین را در سوریه پیروز بگردان.
×
تعدادی از خیردوستان مدارسی خیریه در اردوگاه زعتری در اردن برای پناهندگان سوری راه اندازی کرده اند، و مقدار اندکی شهریه برای صرف امور زندگیشان به آنها می پردازند.
×
قیمیت پالتوها مجموعا یک ملیون ریال سعودی بود، هر پالتویی 45 ریال، یکی از جوانان نیکوکار و دوستانش آنرا جمع آوری کرده بودند.
×
به سبب ازدحام و همچنین بزرگی اردوگاه مجبور شدم سوار بر ماشین شوم، اما دیدم جوانی تابلویی در دست دارد، که نوشته اش بسیار مرا تحت تأثیر قرار داد، در آن نوشته بود: مسلمانان کجایند تا به فریاد اهل سنت در بصرای شام برسند؟!
×
برایم سوره ی فاتحه را قرائت کرد، سپس از اتفاقات دردناکی که در سوریه با چشمان خود دیده برایم گفت.
×
در اردن سه کودک سوری را دیدم که پدرانشان را پیش چشمانشان به شهادت رسانده بودند.
×
در اردوگاه زعتری در اردن، عده ای انسان خیرخواه مدرسه ای بنا کرده بودند که مدرسین پناهنده در آن تدریس می کردند، در سال 1433 قمری از آن بازدید کردم.
×
وارد کلاس دانش آموزان پناهنده شدم، یکی از آنها به زیبایی سوره ی فاتحه را تفسیر می کرد، در این مدرسه به آنها ریاضیات و علوم و دیگر درسها آموزش داده می شود.
×
حتی سالخوردگان سوری کلاس درس دارند، برخی از آنها سنشان از 55 سال تجاوز می کند، امور شرعی و احکام فقهی را فرا می گیرند.
×
کوچکترین نوزادی که دیدیم فروه بود، چهارده ماه داشت، از شدت سرما بدنش سست و ضعیف شده بود.
×
یکی از خیرخواهان و نیکوکاران سی هزار لباس گرم برای برادران سوری هدیه کرده بود، جهت همکاری در توزیع به نزدشان رفتم.
×
بچه ها با دیدن لباس گرم بسیار خوشحال شدند، چون سرمای آنجا بسیار سوزناک است، بارالها به این نیکوکار بهترین پاداش را عنایت بفرما
×